فتوبلاگ تسنیم

اولین قدم غیر رسمی

  دیشب برای اولین بار وقتی بلند شدی و وایسادی هنوز کاملا محکم نایستاده بودی ک هراسون پای کوچولوت رو بلند کردی و یه قدم کوچیک وسریع برداشتی و از ترس افتادن ذوق کاری که کردی سریع خودتو پرت کردی تو بغل من فکر کنم باید بزودی منتظر تکرار این کارت باشم خدایاااا چه خوبه این لحظات انرژِی ک تو اون لحظه ازتسنیم میگیرم غیر قابل وصفه شکر شکر شکر 20/10/94    این پاها ی لطیف و نرم وشفاف دیگه کم کم دارن از آک بودن (بقول دایی علی)در میان ومیخوان آغاز کنن طی کردن جاده ی زندگی رو       ...
21 دی 1394

در ماشین

هروقت سوار ماشین میشی این ژست رو میگیری حالا اگر خوابت بیاد همینجوری میمونی و هرچی هم ک باهات خوش وبش کنیم زیاد تحویل نمیگیری نهایتش یه لبخند میزنی مثل عکس بعدی این همون لبخنده ک گفتم تو ماشینم پاهاتو میندازی رو هم 20/10/94 ...
21 دی 1394

علاقه ی عجیبی به نخ پیچ کردن خودش داره

نخ طناب سیم خلاصه هرچیزی تو این مایه ها ک ببینه سریع برمیداره ومیندازه دور گردن و کمر دستهاش و صدای اوووووممممممممممممممممممممممممممممم از خودش در میاره خلاصه درگیری داه باخودش  هر وقت ک این صدارو در میاره میفهمیم ک حتما یه نخی چیزی پیدا کرده فدات بشم دختر گل من البته موقع خوابیدن هم این صدارد در میاری            ...
21 دی 1394

به صورت رسمی امشب ایستادی بدون کمک

تقریبا یک ماهه ک وقتی جایی رو میگیری و می ایستی دستهاتو ول میکنی اولین بارش 18آذر ماه بود یابا کمک بالشت پامیشدی و می ایستادی ولی امشب خودت به تنهایی دست گذاشتی رو زمین بدون هیچ وسیله ی کمکی و با یه حزکت سریع پاشدی و پیروزمندانه به من نگاه کردی منم از خوشحالی و ذوق کلی سروصداکردم توهم ذوق زده شدی وشروع کردی بدست زدن و بعد هم تعادلت بهم خورد خدایا چ حس های خوبی تجربه میکنیم چقدر شیرینه دیدن حس موفقیت توی اون چشمای ناز و پراز هیجانت شکر شکر شکر 16/10/94 ...
21 دی 1394

10ماه گذشت از نزول این فرشته ی آسمونی به خونمون

  وروجک ده ماهگیت مبارک ما و خودت باشه  کرمان خونه ی خاله فاطمه جون 9/10/94 عسل خانوم تو ده ماهگی وایسادن رو شروع کردی  محو گوش دادن به بازی لی لی حوضک خاله شدی  عاشق عموزنجیر باف هم هستی  همینطور ماشین بازی     ...
10 دی 1394
1